دلمو شکوندی... برو حالشو ببر... با من نموندی... برو حالشو ببر...!
-----------------
عشق کنار هم ایستادن زیر باران نیست .... عشق این است که یکی برای دیگری چتر بشه و دیگری هیچ وقت نفهمه که چرا خیس نمیشه
-----------------
دستانم تشنه ی دستان توست شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم با تو می مانم بی آنکه دغدغه های فردا داشته باشم زیرا می دانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت
-----------------
غریبی رفتم و از تو گذشتم
دو چشم سیل میبارید بستم
دلی که صبح و شو یاد تو می کرد
خدا صبری به دلدادم نشست
-------------------
چه سخته آدم دوباره به دیواری تکیه بده که 1بار آوارش روش ریخته
--------------------
وفای شمع را نازم که بعد از سوختن
به صد خاکستری در دامن پروانه میریزد
نه چون انسان که بعد از رفتن همدم
گل عشقش درون دامن بیگانه میریزد
--------------------
من یه فنجون چای داغ و به تو ترجیح میدم چون اون فقط زبونم میسوزونه و تو دلمو
--------------------
در دیاری که در آن نیست کسی یار کسی
کاش یارب نیافتد به کسی کار کسی
---------------------
من آهنگ غریب روزگارم. غمی بی انتها در سینه دارم.
تمام هستی ام یک قلب پاکست.
که آن را زیر پایت می گذارم.
----------------------
ای که بر لبهای ما طرح تبسم می شوی
دعوت ما بوده ای , مهمان مردم می شوی؟
-----------------------